تک پارتیه این یوپ به مناسبت ۱۰۰ تایی شدنمون
۱۰۰ تایی شدنمون مبارک🥳🥳🥳🥳😆😆😆😆
شروع معرفی بازیگران☆♡☆♡
ا.ت : های من ا.ت هستم 18 سالمه. 2 سال پیش مامان و بابامو توی تصادف از دست دادم و الانم با برادرم زندگی میکنم☆☆☆
هوانگ این یوپ (برادر ا.ت) : سلام من این یوپ هستم 25 سالمه. 2 سال پیش مامان و بابامو تو تصادف از دست دادم. و دارم توی کافه کار میکنم♤♤♤
پایان معرفی بازیگران♡☆♡☆
این یوپ : ا.ت زود باش بلندشو دیگه مدرست دیر شد😫😫😫😫😫
ا.ت : این یوپ ولم کن😖😖😖😖
این یوپ : بیدار میشی یا اینکه بزنم داغونت کنم😏😏
ا.ت : اوکی بابا پاشدم😬😬😬
پرش زمانی به رسیدن به مدرسه💙🩷
ا.ت : های یونا🤗🤗
یونا : های😊😊
ا.ت : یونا بیا زودتر تا توست استاد ج.ر نخوردیم بریم سر کلاس🙄🙄
یونا : موافقم من که اصلا دیگه حوصله ج.ر خوردن ندارم پس بیا سریع بریم😮💨😮💨
پرش زمانی به تموم شدن مدرسه🩷💙
ا.ت : فعلا یونا بای🤗🤗
یونا : بای💫💫
پرش زمانی به رسیدن ا.ت به خونه💙🩷
ا.ت : اخیش این یوپ هنوز نیومده پس میتونم راحت بگیرم بخوابم😂😂
این یوپ : بلاخره این کار مسخره هم تموم شد😮💨😮💨
پرش زمانی به رسیدن به فردا🩷💙
این یوپ : ا.ت امروز تعطیله پس تو لازم نیس بری مدرسه ولی من باید برم کافه میخوای باهام بیا¿¿
ا.ت : اره میام😄😄
پرش زمانی به 2 سال بعد💙🩷
ا.ت : این یوپ من تو بهترین دانشگاه سئول قبول شدم😆😆😆😆
این یوپ : تبریک میگم😏😏
پرش زمانی به تموم شدن دانشگاه ا.ت😄😄
ا.ت : الان من 24 سالمه و به یکی از بهترین مدل های سئول تبدیل شدم حتما میگین این یوپ چی شد خب برین از خودش بشنوین😄😄
پایان ا.ت💙🩷
این یوپ : منم الان رئیس یکی از بهترین هتل های سئول شدم ولی نمیدونم چرا همیشه خدا ا.ت میاد تو هتل من😮💨😮💨
ا.ت : از خداتم باشه همه مسافره های هتلت بخواطر من که میان😏😏
پایان💙🩷💙🩷
ببخشید اگه بد بود😔😔
اصکی ممنوع خودم نوشتم🙃🙃
شروع معرفی بازیگران☆♡☆♡
ا.ت : های من ا.ت هستم 18 سالمه. 2 سال پیش مامان و بابامو توی تصادف از دست دادم و الانم با برادرم زندگی میکنم☆☆☆
هوانگ این یوپ (برادر ا.ت) : سلام من این یوپ هستم 25 سالمه. 2 سال پیش مامان و بابامو تو تصادف از دست دادم. و دارم توی کافه کار میکنم♤♤♤
پایان معرفی بازیگران♡☆♡☆
این یوپ : ا.ت زود باش بلندشو دیگه مدرست دیر شد😫😫😫😫😫
ا.ت : این یوپ ولم کن😖😖😖😖
این یوپ : بیدار میشی یا اینکه بزنم داغونت کنم😏😏
ا.ت : اوکی بابا پاشدم😬😬😬
پرش زمانی به رسیدن به مدرسه💙🩷
ا.ت : های یونا🤗🤗
یونا : های😊😊
ا.ت : یونا بیا زودتر تا توست استاد ج.ر نخوردیم بریم سر کلاس🙄🙄
یونا : موافقم من که اصلا دیگه حوصله ج.ر خوردن ندارم پس بیا سریع بریم😮💨😮💨
پرش زمانی به تموم شدن مدرسه🩷💙
ا.ت : فعلا یونا بای🤗🤗
یونا : بای💫💫
پرش زمانی به رسیدن ا.ت به خونه💙🩷
ا.ت : اخیش این یوپ هنوز نیومده پس میتونم راحت بگیرم بخوابم😂😂
این یوپ : بلاخره این کار مسخره هم تموم شد😮💨😮💨
پرش زمانی به رسیدن به فردا🩷💙
این یوپ : ا.ت امروز تعطیله پس تو لازم نیس بری مدرسه ولی من باید برم کافه میخوای باهام بیا¿¿
ا.ت : اره میام😄😄
پرش زمانی به 2 سال بعد💙🩷
ا.ت : این یوپ من تو بهترین دانشگاه سئول قبول شدم😆😆😆😆
این یوپ : تبریک میگم😏😏
پرش زمانی به تموم شدن دانشگاه ا.ت😄😄
ا.ت : الان من 24 سالمه و به یکی از بهترین مدل های سئول تبدیل شدم حتما میگین این یوپ چی شد خب برین از خودش بشنوین😄😄
پایان ا.ت💙🩷
این یوپ : منم الان رئیس یکی از بهترین هتل های سئول شدم ولی نمیدونم چرا همیشه خدا ا.ت میاد تو هتل من😮💨😮💨
ا.ت : از خداتم باشه همه مسافره های هتلت بخواطر من که میان😏😏
پایان💙🩷💙🩷
ببخشید اگه بد بود😔😔
اصکی ممنوع خودم نوشتم🙃🙃
- ۴.۰k
- ۰۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط